2 Kings 20:1-6
بيماری و شفای حزقيای پادشاه
(اشعيا 38:1-8،21-22؛ دوم تواريخ 32:24-26)
1در آن روزها حزقيا سخت بيمار شد و نزديک بود بميرد. اشعيای نبی (پسر آموص) به عيادتش رفت و از جانب خداوند اين پيغام را به او داد: «وصيتت را بكن، چون عمرت به آخر رسيده است؛ تو از اين مرض شفا نخواهی يافت.» 2حزقيا صورت خود را به طرف ديوار برگردانيد و به پيشگاه خداوند دعا كرده، گفت: 3«خداوندا، به خاطر آور چقدر نسبت به تو وفادار و امين بودهام و چطور سعی كردهام مطابق ميل تو رفتار كنم.» سپس بغض گلويش را گرفت و به تلخی گريست. 4پيش از آنكه اشعيا قصر را ترک كند خداوند بار ديگر با او سخن گفت و فرمود: 5«نزد حزقيا رهبر قوم من برگرد و به او بگو كه خداوند، خدای جدت داوود دعای تو را شنيده و اشكهايت را ديده است. او تو را شفا خواهد داد. سه روز ديگر از بستر بيماری برخواهی خاست و به خانهٔ خداوند خواهی رفت. 6او پانزده سال ديگر بر عمر تو خواهد افزود. او تو را و اين شهر را از چنگ پادشاه آشور نجات خواهد داد. تمام اين كارها را به خاطر خود و به خاطر بندهاش داوود انجام خواهد داد.»
Copyright information for
PesPCB